همه مثل جناب محمدکاظم کاظمی نیستند که بگویند: «پياده آمده بودم پياده خواهم رفت». ما از قول آنهایی که مثل آقای کاظمی نیستند، گفتیم: «پیاده آمده بودم سواره خواهم رفت» ولی شما مثل آقای کاظمی باشید!
غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پياده آمده بودم پياده خواهم رفت
محمدکاظم کاظمی
پیاده آمده بودم سواره خواهم رفت
چهکاره آمده بودم! چهکاره خواهم رفت!
دو روزه آمده بودم، دو قرن خواهم ماند
شهاب آمده بودم، ستاره خواهم رفت
اگرچه آمدهام با سلام و با صلوات
ولی پس از دو سه تا استخاره خواهم رفت
اگرچه راه ندادند جامجم بروم
ولی به جان شما ماهواره خواهم رفت
در این معامله از بس که سود من بالاست
اگر فروش نرفتم اجاره خواهم رفت
شب مشاعره دررفته ضامن شعرم
دوبیتی آمدهام چارپاره خواهم رفت
به لطف هیئت قضات، با همین ابیات
به اختتامیۀ جشنواره خواهم رفت
دو دفعه آمده بودم، دو دفعه هم رفتم
اگر دوباره بیایم دوباره خواهم رفت
روحالله احمدی (بلبل)
بعید است عزیزانی که دو روزه آمده بودند، در این دو روز کاری نکردند و قرار است دو قرن هم بمانند، اهل مطالعه و ادبیات باشند که بیایند اینجا و این طنز را بخوانند. امیدواریم در این دو قرنی که قصد اقامت کردهاند، حداقل دوتا کار مثبت برای مردم انجام بدهند. عرض کردم برای مردم ها!
شعرهای طنز بیشتری را در بلبلزبونی بخوانید.
4 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
به زخم دهر آمدی به زخم زبان رفتی
ببخش اگر ندانستم رسم میزبانی
به خال زشت دیو ، سمرقند و بخارا دادیم
به فتنه ی عدو تکه های خراسان دادیم
هنوز ایرانی بر سفره ی رنگین مولاناست
بمان برادر که حق نان و نمک بر ماست
سپاس دوست گرامی. اگر به نوشتن علاقه دارید بهتر است شروع کنید و مقدمات شعر را یاد بگیرید. وزن و قافیه از واجبترین مقدمات شعر هستند. موفق باشید.
درود بر شما بسیار زیبا بود
سلامت باشید؛ ممنونم