وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من
باید که قیچی چمنم را عوض کنم
ناصر فیض
بیتی از معروفترین شعر ناصر فیض را خواندید. وقتی چمن تا اینجای شعر ناصر فیض میرسد، ایشان قیچی چمنشان را عوض میکنند اما اگر چمن تا اینجای شعر ما برسد، ما چه کار میکنیم؟
بخوانید تا بفهمید:
وقتی ملاکِ پست و ریاست سواد نیست
وقتی که وضع رابطهبازی کساد نیست
وقتی مکانِ دفعِ فسادِ زیاد هست
اما زمانِ رفعِ زیادِ فساد نیست
وقتی سلیقه هست ولی کجسلیقگیست
وقتی عقیده هست ولی اعتقاد نیست
وقتی قرار بود چنان رونقی شود
حالا توان حفظ همان اقتصاد نیست
وقتی که در مقابل امنیتی که هست
در بانکهایمان سخن از اعتماد نیست
چون بیتهای بعد مهم و حیاتی است
بحثی نکن! که قافیه تنگ و گشاد نیست
«وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من»
یک قافیه، دوبار بیاید زیاد نیست!
وقتی که ما عوامل و مزدور دشمنیم
وقتی به طنز و طنزنویس اعتماد نیست
وقتی که زخم، سوخته تا مغز استخوان
دیگر دوای سوختگیمان پماد نیست
وقتی زبان و فکّ مدیران زیاد هست
اما شعور و گوش عزیزان زیاد نیست
خوب است جای طنز، کمی هجو هم نوشت
در فحش لذتیست که در انتقاد نیست!
روحالله احمدی (بلبل)
اگرچه آن ضربالمثل معروف میگوید «در عفو لذتی است که در انتقام نیست» اما هر کس نظر خودش را دارد! ما معتقدیم «در فحش لذتی است که در انتقاد نیست» البته زمانی که گوش شنوایی پیدا نشود. حداقل اینطوری خنک میشویم و یک «آخیش» در دلمان میگوییم.
نیاز به توضیح نیست که هدف طنزپرداز از نوشتن طنز، انتقاد است ولی اگر انتقاد مطرح نباشد، برای تخریب طرف مقابل میتواند هجو بنویسد.
و نیاز به توضیح نیست که بیتهای این شعر موقوفالمعانی است و اگر میتوانید کل شعر را یکنفسه بخوانید!
نیاز به توضیح بود!؟
شعرهای طنز بیشتری در بلبلزبونی بخوانید.
2 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
اشعار تون خیلی بامزه ای بهتون تبریک میگم
سپاسگزارم از لطفتون. خوشحالم که میخونید و لذت میبرید.